درباره حمام رفتن (14)
تازه و شادان گشتن گل از گلت شکفتن
زرنگ و همچون بازی هر روز آبتنی گرفتن
نیندازش پشت گوش دورش بکش دایره
منگ همچون فراموشی نیازت یادت رفته
ابتدا شستن گرمابه و نیز همه ابزارهاش
خوب جای جایش بپایی شاید زمین لیز گشتاش
کوک کن دمای آب را ساز دلت کوک شود
شیرجه برو توی وان حال و هوات کوک گردد
با شامپو کف ساب موهات چند دقیقه مالییدن
ببند چشمت هنگامش برفت اندرش میسوزن
صابون بکش روی لیف شسته شدی چون گلها
خوشبو و رخشان و ناز سفید همچون دندانها
سرتاپایت را بشور ، گوشها را فراموش نکن
بین انگشتهای پا ، و نیز ناخن ها تمیز کن
دست بکش پس از انجام وسواس نباش تو کارها
انگار دست خودت نیست دست و پا گیر جانفرسا
بزدا موهای بدن بویژه زیر بغل و کشاله
لیز و تمیز و خنک روانت شارژ سبک هه
پایان حمام نیستا انجام نشد چه چیزی
زدودن موهای گوش همچنین موهای بینی
بیرون نیا خیسا خیس سینه پهلو نیفتی
خشک بنما اندامها با حوله ای که داری
پس از بیرون آمدن با سشوار یا که پنکه
سر و موها خشک بهتر ابتدا توی گوش پنبه
حمام نرو تنهایی بچه ی نوپا زیرا
کف نجهد تو گلوت بیفتی توی تنگنا
ناپروا نگو میگذره تندی میایی بیرون
شترق نیفتی تو وان گوش بنمایی نگرون
آبسه ننماید گوشت از آب سرد شد سنگین
سرگمات رفتا تو هم اذیتی ببینی چنین
آب داغ شود یا تگرگ درمانده گشتی تویش
بی گدار رفتنه در آب آتیش که بازی نیستش
وایسا تا بزرگتر گشتی نیرومند توان بایستی
هر چند خوشت میاید ، نشاط آب بازی داری